عاشقانه های من و همسرکم

عاشقانه های من و همسرکم

اسراف میکنم در دوست داشتنت... خدا اسراف کنندگان عاشق را دوست دارد....
عاشقانه های من و همسرکم

عاشقانه های من و همسرکم

اسراف میکنم در دوست داشتنت... خدا اسراف کنندگان عاشق را دوست دارد....

جمعه 11 تیر

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

حلالتون نمیکنم

به همین ماه خدا قسم که فقط چند دیقه ی دیگه ازش مونده خانواده همسرم رو هیچوقت حلال نمیکنم

همه ی کاراشون با ریاست همه ی کاراشون مسخره و مزخرفه

خدا میبینه خدا جای حق میشینه ازش میخوام جواب همه ی رفتاراتون رو همین طور که خودش میدونه بده

فقط سپردمتون به خود خودش.... خودش دلشکسته ی من رو میبینه خودش خوب میدونه با دلشکسته ها چه کنه و با کسایی که دل میشکنن هم چه کنه


خدایا فقط منتظر خودتم


تعطیلات منم شروع شد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شش روز دیگه امتحاناتم تمومه میام و از خجالت همتون در میام منو ببخشیدددد بوسسس

حس خوب

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عنوان چی بگم؟

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

وقتی خیلیا دل میشکونن اما خدا حسابی هوامو داره

وقتی خیلیا هرکاری میکنن من از تلاشم دست بردارم من نا امید شم اما خدا راه چاره جلو پام میذاره

یعنی به خود خودش قسم عاشششششششقشم...

یه چیزی تعریف کنم شاید از نظر شما ساده باشه اما واسه من یه معجزه بود یه لطف الهی

روزای سه شنبه یه کلاس سه واحدی دارم که فقط این درس رو من و دوستم گرفتیم و بقیه بچه های کلاسمون نتونستن بگیرن(دیر انتخاب واحد کردن )این درسه اختصاصی هست و ما با ترم بالاییمون میریم سر کلاس...

خلاصه یه کلاس از رشته معماریم توی یه شهر دیگه دقیقا با همین  درسه ساعتش تداخل داشت وقتی با استاد همین درس سه واحدیه صحبت کردم گفت نمیتووی غیبت کنی اخه من گفتمش بعضی روزا میرم اون کلاسه بعضی روزا میامکلاس شما اما قبول نکرد تا اینکه یه روز گفتم غیبت بخورم عب نداره حداقل برم با استاد اون درسه صحبت کنم وقتی رفتم استاد اون درسه قبول کرد که سرکلاسش نرم خودم بخونم ولی امتحان میانترمش رو بدم از لطفای خدا یکیش این بود همون کلاسه سه واحدیه تشکیل نشد و غیبت نخوردم

تا اینکه فردا امتحان میانترم کلاس معماریه دارم و باید این سه واحدیه غیبت میخوردم و غر استاد رومیشنیدم تا اینکه هفته قبل استادش گفت من هفته دیگه تهران هستم و زودتر کلاستون رو تشکیل میدم یعنی به محض اینکه کلاسش تموم شه من سوار سرویس میشم و میرم امتحان اون درس معماریه رو میدم....

یعنی هیچووووووقت سابقه نداشت استاده تهران باشه و ساعت کلاس روتغییر بده یعنی ذوق مرگ شدم ازاینکارش اما چرا فک میکنم معجزس؟یه مشت ادم بیشعور بی فرهنگ بی سواد اومدن با من حرف زدن که رشته ی معماریت رو بیخیال شو دیگه نرو و بچسب به همین شهرسازی ...چون این ترم خودم خیلیییی فشار بهم اومد حرفاش روم اثرگذاشت و باخودم میگفتم از ترم بعد نمیرم اما بالافاصله بعد از این فکر های منفی که اون از خدا بی خبر به سرم انداخت این اتفاق افتاد و قشنگ حس کردم خدا میگه تو بروووووو ادامه بده بقیش با منننننن 

یعنی خدایا شکرررررررررررت گاهی خیلی بد میشم خیلیییی حتی از خودم بدم میاد اما عاشقتم اما دیوونتم مرسی که هوام داری شکرت شکرت شکرت


با گوشی مینویسم واس همین سخته با جزئیات و تمام اتفافات رو بگم اما یکم سرم خلوت شه میام و حرررررف ها دارم واستون.... ممنون ازاونایی‌که نظرات وبشون براشون مهم نیس ممنون از اونایی که بدون اینکه سراغشون رو بگیرم جویای حالمن ... اینا هم تو قلب من جای خوبی دارن هم تو بهشتن ....مرسی که شماهارو دارم خدا رو دارم خانواده خوب دارم و همسر عالی و نمونه و عاشق دارممممم شکرررررررررش

من زنده ام

سسسسسلام من زنده ام نگرانم نباشیداز زیر خروار ها شیت و راندو و عکس و مقاله و .... بهتون سلام میکنم نمیدونم کی سرم از زیر این خروارها بیرون میاد که بیام براتون پست بذارم

الانم فقط اومدم از نگرانی درتون بیارم همتونو دوست دارم 

صبور باشد عزیزان من میام انشاالله با یه پست پر و پیمون :-*

دعا یادتون نررررررررررره

بی معرفتم نه؟؟؟؟

اما بخدا هفته قبل بهتون گفتم این هفته میام اما از یکشنبه مریضضضضضضضضضض شدم

همش تب و لرز و اسهال استفراغ

امروز یکم بهترم میام پیشتون کم کم ....صبور باشید گلای من


خانم چی جونم من معذرت میخوام که نیومدم پیشت اما بخدا اگه واست نظر نذاشتم ولی حسسسسسسسسسسابی دعات کردم

با هر حرفی که توی پست یکی مونده با اخرت نوشته بودی خوندم اشک تو چشام جمع شد:(((( واست دعا میکنم خیلیییییییی زیادددددد

سما جان تو رو هم حسسسسسسسسسابی دعا کردم خیلیییییییییی دغدغه ی ذهنیم شما دو نفر شدید:(((( سما خیلی صبوری خیلی خوبی

خدا بخاطر این صبوریت و خوبیت برات بهترینا رو رقم بزنه ... فقط میتونم برات دعا کنم دورا دور:((


گلی جانم تسلیت میگم من انقد وابسته به کسی نیستم شاید نتونم درکت کنم اما از ته ته دلم ناراحت شدم وقتی عکس بابا بزرگت رو دیدم چشام اشکی شد

خلاصه این روزا حال و احوال هیچکدومتون خوب نیست بهتره بگم هیچکدوممون منم حسابی این روزا گریون و ناراحتم:((((


خانم خونه (گنج من) عزیزم مرررررررررررسی که انقد به فکرمی مرسی که انقد مهربونیییییییی

مرسی که همیشه میای پیشممممممم دوستت دارم گلم... انقد دلتنگی خانواده رو نکن عزیزم... خودتو عذاب میدی:( سعی کن منتظر دیدارشون باشی و وقتی میری دیدنشون نهایت استفاده رو ببری ...

بانو پاییزیه گلم اخرین واکسن تبسم خانمی هم مباررررررررررررررک یعنی واقعا خیلیییییییی بده تبریک که دیگه تمووووم شد :))

انیتا خانم خیلیییییییییی خوشحالم برات که بهتری عزیزم انشاالله درد و بلا واسه همیشه ازت دور شه ...فقط یه دلخوری ازت دارم :( چرا رمزتو واس من نذاشتی؟؟؟؟


بلاگرررررررر بزرگ من خوشحالم که از شوهر به همسر جان تغییر پیدا کرد خخخخ و اینکه خوشحالم همسریت به حرفات گوش داده مثلا کمکم میده و ظرفات رو میشورررررره

بااااااااور کن مردا اصلا اهل کار نیستن وقتی کار میکنن یعنی خیلیییییی کار شاقی کردن قدرش بدون:))) عاشق عکس لب رود خونه ایستادی هستمممم خوشکل من


شنل قرمزی خانم کم پیدااااااااا کعلومه کجایی تو دختررررررر؟

دلارام جانم امیر محمد بزرگ شده؟؟؟؟؟ حسابی آتیش میسوزونه؟؟ فداششش شم:*

سرورو گلی تبریک بابت عروسی خواهر شوهرت... عکس بگذذذذذار ببینمت


سلام

ممنون بابت نگرانی هاتون الان کاملا خوبم اما سرم شدیدا شلوغه کلی کارای دانشگاه مونده که باید انجام بدم

انشاالله هفته جدید میام پیشتون..

دوستتون دارم